آرشیو از دیدگاه شعرا

هرگز شبی ز شام غمت تیره تر نبودآن شب به غیر ناله نوایی دگر نبود ای آفتاب معرفت ای عسکری لقبگل را چنان تو زندگی مختصر نبود شب های سوز […]

ادامه ...

آن دلبری که بندگی ات را روا نوشتما را غلام حلقه به گوش شما نوشت روز ازل مربی اشراق عاشقینام ترا به صفحه ی دلهای ما نوشت آن خالقی که […]

ادامه ...

سامرا ماتم سرا شد سامرا ماتم سرا شد سامرا غرق عزا شددر زمین و آسمانها مجلس ماتم به پاشدمی شود در این حریم مهدی زهرا یتیممی نشیند در غم و […]

ادامه ...

دلبر کل دلبران سرور کل سروراناومده اونکه علم و بده به صاحب الزمان شهریاری به روی تخت سروری اومدمه من با حال و هوای حیدری اومد امام عشق یعنی امام […]

ادامه ...

سامرا در عزا ز ناله های مادری شدسینه ها غرق در غم امام عسگری شد ۲ دوباره یک حسن، دوباره زهر کینفرزند فاطمه، فتاده بر زمین وای واویلا ۲ وای […]

ادامه ...

پدری در دم مرگ است و به بالین پسرشپسری اشک فشان است به حال پدرش پدری جام شهادت به لبش بوسه زدهپسری سوخته از داغ مصیبت جگرش پسری را که […]

ادامه ...

مى زند آتش به قلبم سوز داغ عسکرىگیرد امشب اشک من هر دم سراغ عسکرى شد به سن کودکى فرزند دلبندش یتیمگشت دُرّ اشک مهدى چلچراغ عسکرى در دل صحراى […]

ادامه ...

چون امام عسکری چشم از جهان پوشید و رفت مهدی او هم ز چشم ما نهان گردید و رفت جان آن از سوز زهر و جان این از داغ سوخت […]

ادامه ...

عالم عزادار غم ماه جوان استصاحب عزای داغ او صاحب زمان است در قلب مهدی غم جا گرفتهروضه برای آقا گرفته آجرک الله بقیت الله با کام خشک و تشنه […]

ادامه ...

پسر فاطمه، نور هدیسبزترین باغ بهار خدا با تو دل از غصه رها می شودپاکتر از آینه ها می شود ای گل گلزار خدا، یا حسن عسکرى (ع)آینه ی قبله […]

ادامه ...