آرشیو از دیدگاه شعرا

لرزه گرفته دستاش توون نداره پاهاش مثل کربلاییاس خشکی لبهاشداره سوسو میزنه ستاره تا کهکشونا رهسپارهدل زمین پر شراره ، وای همه نفسا،میون سینه ذکر لب ما، فقط ، همینه […]

ادامه ...

مارو تو صفاده به صفای صلوات.همراه ملک شوبه نوای صلوات. گلزار بهشت است بهای صلوات.گوی همه جاهست صدای صلوات. خواهی ک مشکلت شود آسان اینک.بفرست برمحمدوآلش صلوات

ادامه ...

ای که چون شمع به پیشِ نظرم آب شدیای پدر جان تو بگو بهرِ چه بی تاب شدی مگر از دستِ عدو زهرِ جفا نوشیدیدر میانِ شبِ ماتم زده مهتاب […]

ادامه ...

دارم دلی به سینه ، شهید جمال تودر حسرت تنفس بوی وصال تو دائم به سینه یاد تو را می‌کنم مروربیرون نمی‌ رود ز سر من خیال تو داغت نشسته […]

ادامه ...

شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسنجان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستمکز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن […]

ادامه ...

پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش پسری اشک فشان است به حال پدرش پدری جام شهادت به لبش بوسه زده پسریسوخته از داغ مصیبت جگرش پسری را […]

ادامه ...

ای آفتاب مهر تو روشنگر وجود در پیشگاه حکم تو ذرات در سجود ای میر عسکری لقب ای فاطمی نسب آن را که نیست مهر تواز زندگی چه سود علمت […]

ادامه ...

دوباره پای غزل سویتان دوان شده استحروف واژه عشقم ترانه خوان شده است ردیف و قافیه هایم فقط به ذوق شماستکه اینچنین همه همرنگ آسمان شده است زبان روبه سوی […]

ادامه ...

دوم حسن، خجسته شه، عسکری لقبفخر جهان، امیر عجم، خسرو عرب در کنیه اش محمد، باشد لقب زکیدر روی روز روشن و در موی تیره شب ده پشت او امام، […]

ادامه ...

عالم عزادار غم ماه جوان استصاحب عزای داغ او صاحب زمان است در قلب مهدی غم جا گرفتهروضه برای آقا گرفته آجرک الله بقیت الله با کام خشک و تشنه […]

ادامه ...