آرشیو دیدگاه های دیگران
-
0
اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع) – خون می چکد ز دیده ی در خون شناورم
خون می چکد ز دیده ی در خون شناورمدر بُهت چشم های گهربار مادرم سوز عطش به ریشه ی من تیشه می زندخشکیده شاخه های بلند صنوبرم در انتهای مغرب […] -
0
اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع) – با فتاده بر سرم ، شور و ولای عسکری
با فتاده بر سرم ، شور و ولای عسکریمرغ دلم کشیده پر ، به سامرای عسکری توئی امام عسکری ، که جنّ و انس عسکرتتوئی امیر و ، ما سوی […] -
0
اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع) – کی میشود به سامره در سرّ من رای
کی میشود به سامره در سرّ من رایگویم به هادی و تو سلامٌ علیکما تا روز مرگ جان بدهم در ولایتانحبّ شما طلب بکنم روزی از خدا در فضل «ابومحمّد»ی […] -
0
اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع) – امروز عسکرى ز جهان دیده بسته است
امروز عسکرى ز جهان دیده بسته استقلب جهان و قطب زمان، دل شکسته است آن حجت خداى ز بیداد معتصمپیوند زندگانیش از هم گسسته است صاحب عزاست صاحب عصر، اندرین […] -
0
روایت علی بن حسین در تصریح به امامت امام عسکری (ع)
شیخ حر عاملی در کتاب الرجعه از فضل بن شاذان از ابوخالد کابلی آورده است که: «گفت: محضر مولایم علی بن حسین علیهما السلام شرفیاب شدم. حضرت نوشتهای در دست […] -
0
اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع) – ای قبله حرم، حرمِ سامرای تو
ای قبله حرم، حرمِ سامرای توبیتالولای دل حرم با صفای تو قرآن یگانه دفتر مدح و ثنای توروح ملک کبوترصحن و سرای تو آیینه جمال خداوند سرمدیفرزند پاک چار علی […] -
0
اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع) – ای ز چشم همگان ریخته اشک بصرت
ای ز چشم همگان ریخته اشک بصرتحسنی و چو حسن خون شده عمری جگرت همچو اجداد غریبت همۀ عمر غریببه جوانی شده مسموم چو جد و پدرت در پی ماه […] -
0
اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع) – روضه میخونی امشب تنها
روضه میخونی امشب تنهاشال عزات و دیدم آقا ناله زدم باچشم گریون آجرک الله یبن الزهرا پدرت گوشه ی بستر ، تو جوونی شده پرپر ، شبیه مادرسینه میزنم شب(روز-شام) […] -
0
شعر شهادت امام عسکری – بیا یابن الحسن
شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم کزصفحه ۲۴۴ از ۳۰۲غمش سوزد دل […] -
0
اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع) – ز خاک پای تو اول سرشت قلبم را
ز خاک پای تو اول سرشت قلبم راسپس غبار حریمت نوشت قلبم را ز نور معرفت و رحمت و ولایت توبنا نهاد چنین خشت خشت قلبم را میان مزرعهی سبز […]