آرشیو معجزات و کرامات

صاحب کتاب دلائل الامامه از ابوالحسین محمد بن هارون بن موسی روایت کرده که: «پدرم برایم نقل کرد و گفت: در دهلیز خانهی ابوعلی محمد بن همام بر سکویی نشسته […]

ادامه ...

احمد بن اسحاق اشعری میگوید: به امام علیه السلام گفتم: فدایت شوم! عارضهای برای من پیش آمده که مرا غمگین کرده است، خواستم از پدر بزرگوارتان سؤال کنم، امّا میسّر […]

ادامه ...

و نیز او از حمیری از جمعی از صیمریان از نوادگان اسماعیل بن صالح روایت شده است: «حسن بن اسماعیل بن صالح نخستین بار که به اتفاق دو تن از […]

ادامه ...

عباس ناقد میگوید: «به ابومحمد علیه السلام نامه نوشته و به آن حضرت شکوه نمودم که تهیدست گشته و کار و شغلی ندارم. حضرت به من فرمود: بین نماز ظهر […]

ادامه ...

یکی از شیعیان در مورد خرید کنیزی برای پسر خویش به وسیله نامه با آن حضرت مشورت کرد. جواب آمد که آن کنیز جنون دارد و عمر او هم چندان […]

ادامه ...

علامهی مجلسی از مناقب و خرایج از احمد بن حرث قزوینی روایت کرده که: «گفت: با پدرم در سر من رأی به سر میبردیم. پدرم در اصطبل اسبان ابومحمد علیه […]

ادامه ...

روایت شده از اسماعیل بن محمّد بن علی بن اسماعیل بن علی بن عبداللّه بن عباس بن عبدالمطلب که گفت: نشستم سر راهحضرت امام حسن عسکری علیه السلام همین که […]

ادامه ...

یکی از اصحاب حضرت ابومحمّد، امام حسن عسکری علیه السلام به نام احمد، فرزند اسحاق حکایت کند: روزی در محضرشریف آن حضرت وارد شدم و خواهش کردم تا مطلبی را […]

ادامه ...

شیخ طوسی از سعد بن عبدالله اشعری از ابوهاشم داود بن قاسم جعفری روایت کرده که: «گفت: نزد ابومحمد علیه السلام بودم که برای مردی از اهالی یمن اجازه خواستند، […]

ادامه ...