آرشیو معجزات و کرامات

یکی از اصحاب حضرت ابومحمّد، امام حسن عسکری علیه السلام به نام احمد، فرزند اسحاق حکایت کند: روزی در محضرشریف آن حضرت وارد شدم و خواهش کردم تا مطلبی را […]

ادامه ...

محمد بن حسن میگوید: من از امام حسن عسکری علیه السلام در ضمن نامهای تقاضا کردم در مورد شفای درد یکی از چشمهایم دعا کنید؛ زیرا یکی از چشمانم کور […]

ادامه ...

ابو هاشم روایت کرده، میگوید: خدمت امام ابو محمد (ع) شرفیاب شدم و میخواستم، نگینی درخواست کنم تا انگشتری برایتبرک از آن بسازم، نشستم و یادم رفت که برای چه […]

ادامه ...

به طور مکرّر میدیدم بر این که امام حسن عسکری علیه السلام (روز روشن در میان آفتاب) در بازار و کوچه های شهر سامراء راه( میرفت، بدون آن که سایه […]

ادامه ...

یکی از اصحاب به نام جعفر بن محمّد حکایت کند: روزی به همراه علیّ بن عبیداللّه خدمت حضرت ابومحمّد، امام حسن عسکریعلیه السلام رسیدیم، چند نفر دیگر هم در حضور […]

ادامه ...

ای ابوهاشم » : ابوهاشم نقل کرده، میگوید: در دلم گذشت که آیا قرآن مخلوق است یا نه؟ امام (ع)، نگاهی به من کرد و فرمود۱۴٫ « خداوند آفریدگار همه […]

ادامه ...

محمد بن حمزه دوری، نقل کرده است، میگوید: خدمت امام ابو محمد (ع) نامهای نوشتم و از آن حضرت تقاضا کردم دعا کنندمژده » : تا ثروتمند شود. زیرا که […]

ادامه ...

عباس ناقد میگوید: «به ابومحمد علیه السلام نامه نوشته و به آن حضرت شکوه نمودم که تهیدست گشته و کار و شغلی ندارم. حضرت به من فرمود: بین نماز ظهر […]

ادامه ...

از حمزه بن محمد بن احمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام منقول است که گفت: «پدرم مبتلا به فلج بود و بسیار دلتنگ شده بود […]

ادامه ...

ابوهاشم نقل کرده است، میگوید: فهنکی از امام ابو محمد (ع) پرسید: چرا در میراث هر مرد دو سهم و هر زنی یک سهم میبرد؟ابو هاشم میگوید: در «. به […]

ادامه ...